Nought

ساخت وبلاگ
بعد از سوختن و از بین رفتن احساس زندگی دیگر بی مصرف و بی فایده بود.باید تا همانجا که قلب زنده بود زندگی می کردیم.کلمات یک حس دیگر داشت. ماه رمضان ها یک طور دیگر بود.آدم ها و عشق هایشان خیلی بزرگ و مهم بود.باور می کردیم که آدم ها خوب هستند و صادقانه عمیق هستند و خالصانه عاشق هستند.وقتی فهمیدیم از ادعا تا عمل یک جهان فاصله است دیگر زندگی تلخ شد. + نوشته شده در  چهارشنبه چهارم اسفند ۱۴۰۰ساعت   توسط _  |  Nought...ادامه مطلب
ما را در سایت Nought دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : line-1a بازدید : 104 تاريخ : يکشنبه 1 خرداد 1401 ساعت: 21:53

عشق را باور کرده بودم. و کسی که می گفت دوستت دارم برای من آتشی فراهم می کرد از احساس.وقتی فهمیدم هم خودشان فریب خورده اند و هم فریب می دهند زندگی دیگر تلخ شد.این نیست که دروغ می گویند. فریب خورده اند و عشق خودشان را باور کرده اند. و فریب می دهند که عاشق هستند. + نوشته شده در  چهارشنبه چهارم اسفند ۱۴۰۰ساعت   توسط _  |  Nought...ادامه مطلب
ما را در سایت Nought دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : line-1a بازدید : 103 تاريخ : يکشنبه 1 خرداد 1401 ساعت: 21:53

من که خدا را دوست دارم سعی کردم انسان آته ئیست را دوست داشته باشم و نشد.من که عقل را دوست دارم سعی کردم انسان بی عقل را دوست داشته باشم و نشد.من که امام حسین علیه السلام را دوست دارم سعی کردم انسان مثلا کتاب خوان روشنفکر را دوست داشته باشم و نشد.من که ایران را دوست دارم سعی کردم روسیه و انگلیس و آمریکا را دوست داشته باشم و نشد.من که ادب را دوست دارم سعی کردم انسان بی ادب را دوست داشته باشم و نشد.من که عشق ورزیدن را دوست داشتم سعی کردم انسان های منتقد متفکر کتاب خوان که ایده ها را بر عشق ورزیدن به انسان ها ترجیح میدادند دوست بدارم و نشد.من خدا را، عقل را، امام حسین علیه السلام را، ایران را، ادب را، عشق را نمی دهم تا چیز دیگر داشته باشم. آن که هم خدا را داشته باشم و هم آته ئیست را نشد. و آن که آئه ایست را نگه دارم و خدا را رها کنم هم نشد. پس آته ئیست را رها کردم تا خدا را نگه دارم.آب و آتش را نمیشود با هم در دست نگه داشت. آتش اگر نگه داری آب خاموشش می کند. آتش دوستی با آته ئیست را آب خدا خاموش می کند. + نوشته شده در  شنبه هفدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ساعت   توسط _  |  Nought...ادامه مطلب
ما را در سایت Nought دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : line-1a بازدید : 109 تاريخ : يکشنبه 1 خرداد 1401 ساعت: 21:53

این دنیا همه اش سرتاسر فریب است. نمی دانم به کجا فرار کنم از این همه فریب. از این همه دوستت دارم های دروغی، از این همه آرزوهای دست نایافتنی. از این همه بی راهه که مقصدی ندارد. از این همه سراب. مگر می شود فرار کرد؟ آیا راه نجاتی هست؟ آیا می شود دست کشید از همه ی این فریب ها و به یک باره با واقعیت پیوند جدانشدنی یافت؟ حقیقتی که در آن فریبی نیست؟آیا می شود به جای دروغ، با حقیقت پیوند خورد. آیا می شود به جای این همه اشتباه، راه درست را پیدا کرد و تنها راه درست را پیمود؟ آیا می شود دست از کارهای بیهوده برداشت؟آیا می شود دست از کارهای بیهوده برداشت؟ آیا بیهودگی را پایانی هست؟ آیا می شود من دیگر به این فکر نکنم که کسی که این ها را می خواند آیا در او تاثیری می گذارد یا نه؟ و عوضش به چیزی فکر کنم و کاری را انجام بدهم که برای من مفید است و مفید یعنی حال و روزم را بهتر می کند؟تا الان این را فهمیده ام که کسی از میان این انسان ها، چه آنها که می خوانند و قضاوت مثبت می کنند و چه آنها که قضاوت منفی می کنند، کسی حال و روزم را بهتر نمی کند. چه آنها که مثلا علاقه ای دارند و چه آنها که علاقه ای ندارند. این ها هیچ کدام سودی به حال من ندارند.چقدر عجیب است که حقیقت همان حقیقت است که همان چند سال پیش هم می گفتم و اصلا عوض هم نشده ام. چون حقیقت عوض نمی شود. آنکه عوض می شود ناپختگی و نادانی است.چقدر درس بیهوده خواندم و چقدر راه بیهوده پیمودم و خستگی بیهوده تحمل کردم. چه سرماها و چه گرماهای بیهوده ای بر خودم تحمیل کردم. چقدر نظر آدمها را برای خودم مهم کرده بودم و به حرف های آنها فکر می کردم. چقدر به حرف ها و قضاوت های آدم ها در مورد خودم فکر می کردم. چقدر آنها بی ملاحظه و بی مبالات هستند موقع Nought...ادامه مطلب
ما را در سایت Nought دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : line-1a بازدید : 146 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 23:20

ماجرای فریب جدی است. شیطان را جدی بگیر. فریب را جدی بگیر.من فریب خوردم.دست به دامانت می شوم یا حسین ع. من را نجات بده یا حسین ع. من فریب خورده ام و تیر های شیطان در وجودم نشسته و من را زخمی و نابود کرده است. من را نجات بده یا حسین ع.من فریب دنیا را خوردم و باور کردم که رویاهایی هست که در این دنیا دست یافتنی است.من باور کردم فریب را و حیله ی دنیا را. من از فریب خوردگان شدم. من خودم را باختم و همه ی خوبی ها را باختم. از این انسان سربه هوا شاکی ام و نگرانم. خودم را حالم را آینده ام را به تو می سپارم یا حسین ع. از من مواظبت کن. من باخته ام. من را برنده کن. من سوخته ام مرا پروانه کن. من از کسانی نیستم که از حرف زدن درباره ی تو می ترسند و کلماتشان را تغییر می دهند مبادا دیگران بگویند اینها عقب مانده اند. من را عقب مانده خوانده اند. من تو را می خواهم یا حسین ع.من مسخره شده ام طرد شده ام کنار رانده شده ام دوستانم مرا رها کرده اند من تو را می خواهم یا حسین. بگذار با تو بمانم. پای تو بمانم. وفادار بمانم. اگرچه تویی که عباس داری وفاداری ما چنگی به دلت نمی زند. من را رها مکن. در این سیاهی ای خدا مرا رها مکن. مرا رها مکن در صحرای تاریک قیامت. مرا در قبر تنها مگذار یا حسین ع. اعمالم را به تو می سپارم تا پاک کنی و من را مال خودت کنی. من نمی خواهم اینطور باشم. من تو را می خواهم. من پاکی تو را خوبی تو را طهارت الهی تو را دوست دارم. من از خودم چیزی ندارم و نماز و عبادتم مرا به چیزی نمی رساند. مرا رها مکن. اگر رهایم کنی آقا دنیا مرا یک لقمه ی چپ می کند.من را زده اند آقا. می خواهم قلبم را به تو بدهم ولی زخمی و درب و داغون است آقا. جراحات دارد آقا ولی آقا شما خودت سر تا پا جرا Nought...ادامه مطلب
ما را در سایت Nought دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : line-1a بازدید : 101 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 23:20

من کلا باخته ام یا حسین ع. خیلی با شما حرف زده ام یا حسین ع. دلم پر از حرف است. دلم پر از درد است. نجات می خواهم. شفا می خواهم. شفاعت می خواهم یا حسین ع. خجالت می کشم از خودم. ولی کار تو تغییر دیو سیرت به نیکو سیرت است. من دیدم با حر چکار کردی. من نمونه کارت را دیده ام.نجاتم بده یا حسین ع. من هم آمده ام. کلی حیوان را آدم کردی. از من هم چیزی بساز. من نمی دانم چیستم. آیا حیوانم؟ آیا انسانم؟ آیا ما بین این دو؟ من را نجات بده یا حسین ع که مضطر و نگرانم.آینده ای ندارم. آینده ام باش. آینده ام را به من ببخش.علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقیی اللیل و النهار سلام پیوسته و تمام نشدنی به تو میدهم تا هرگز آب و دانه ام قطع نشود. برای من هم جایی در بهشت جور کن. من نمی خواهم جهنم باشم و از میان آتش به تو فکر کنم. من می خواهم خوب باشم. و از نزدیک به تو نگاه کنم. من از دور چیزی نصیبم نمی شود. تشنه ی تو هستم. تشنگی را خوب می شناسی.لب هایم ترک برداشته است. ببین. مرا با خودت سیرات کن یا حسین ع. وجودم از تاریکی پر است روشنم کن یا حسین ع که مصباح روشن هدایت هستی و سراسر نور و روشنی هستی. من را زنده کن یا حسین ع که مرده ام که تو زنده ای که زندگی می بخشی.ای کاش کنارت بودم و جلوی نیزه هایی که پهلویت می آمد را می گرفتم و خودم نیزه ها را به جان خودم می گرفتم. ای کاش کنارت بودم و جلوی تیرها می ایستادم که به تو نخورند. ای کاش آن موقع که نمی توانستی بلند بشوی و از خیمه ها دفاع کنی از خیمه هایت دفاع می کردم. نگران خواهرت بودی عزیزم؟ الهی فدایت شوم که نگران بودی و با چشمانت نگاهش می کردی. ای کاش از خواهرت دفاع می کردم و نمی گذاشتم آسیبی به او برسانند. ای کاش بودم و جلوی شلاق ها می ای Nought...ادامه مطلب
ما را در سایت Nought دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : line-1a بازدید : 114 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 23:20

خدای من به قدری متکبر و خود خواه و مغرور است که برای کار دینش زامبی اپاکلیپس برما می کند و مرده های مورد پسندش را زنده می کند ولی اجازه نمی دهد هر مومنی که از جایش بلند شد برود برای خدا کار انجام بدهدخدا برای انقلاب نهایی نظم جهانش را به هم میریزد ولی تن نمی دهد به اینکه .... حالا مگه چی میشه ... بذار این بچه مچه ها هم یه کاری کنن برای ما ...+ نوشته شده در Nought...ادامه مطلب
ما را در سایت Nought دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : line-1a بازدید : 151 تاريخ : شنبه 15 ارديبهشت 1397 ساعت: 17:47

                                                           بسم الله الرحمن الرحیم روزی در میان جنگ، یکی از کسانی که در رکاب حضرت علی علیه السلام می جنگیدند مجروح شده و قسمتی از دستش قطع شده بود. پیش آمد و آه و ناله بسیار کرد و گفت: آقا دست من قطع شده، وردی بخوان و دستم را وصل کن. حضرت علی علیه السلام وردی زیر لب خواندند و دست آن شخص وصل شد. طرف یک باره شروع کرد به التماس و اصرار به حضرت که این وردی که خواندید چه بود. آن شخص چند بار اصرار کرد و حضرت هم چند بار فرمودند برو نمی خواهد بدانی. آخر آنقدر اصرار می کند که حضرت می فرماید : گفتم بسم الله الرحمن الرحیم آن شخص گفت: همین بسم الله الرحمن الرحیم خودمان ؟ تا این حرف را بر زبان آورد دستش دوباره قطع شد و بر زمین افتاد. حرف اینجاست که ذکر، همان ذکر است ولی این گوینده ی ذکر است و میزان ادراک و خلوص و ... او که به ذکر، اثر می بخشد. به ما می گویند بگو «سبحان ربی العظیم و بحمده» ما هم می گوییم : خدایا ، می گویند تو بزرگی ، ولی ما چه می فهممیم ، می گوییم می گویند سبحان ربی العظیم و بحمده حضرت محمد صلوات الله علیه و آله است که عظمت خدا را دیده است، نه من و تو او می گوید سبحان ربی العظیم و بحمده ، او ستایش می کند و او می فهمد و خدای محمد (ص) که چه می گذرد بر لب مبارک حضرت و روح جسم ایشان و چه می گذرد بین رسول خدا و خدای عظیم محمد (ص).  او م Nought...ادامه مطلب
ما را در سایت Nought دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : line-1a بازدید : 161 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 12:33

زمانی فکر می کردم من یک اوسکول میان آدم هایی هستم که می فهمند، می پرستیدمشان زمان گذشت و فهمیدم دنیا و آدم هایش را وارونه نگاه می کردم، همه اوسکول بودند و من شاید تنها کسی بودم میان انبوهی اوسکول که خوب می فهمیدم مشکل آدم های احمق، اعتماد به نفس و اطمینان است، و مشکل آدم های باشعور، ترس و تردید مشکل دنیای ما این است که آدم های پوچ مغز حرّاف شلوغ، آنقدر فضا را پر می کنند که جایی برای آدم های باشعور پر از تردید باقی نمی ماند آدم های عمیق سکوت می خواهند تا عمیق فکر کنند، و این سکوت را، این بستر تعمق را، آدم های دارای اعتماد به نفس به هم می زنند تا بی تردید بودن خودشان را، حماقت شان را بنمایانند شعور را حضرت ابراهیم دارد که از خدا می خواهد که نشانش بدهد تا یقین پیدا کند شعور ندارد آنکه بی هیچ پشتوانه ای، با اعتماد به نفس، با تکیه بر گمان خود، افکارش را می آویزد به گیره ی سست این کتاب و آن شخص پر سر و صدا انسان ها فراموشکاران فراموش شده سر و صداهای مبهم و سیگنال های بی محتوا می خوانند، می سرایند، می نویسند و سکوت را بر هم می زنند بیا با من تا کرانه های سکوت تا آنجا که نه صدایی هست و نه رنگی و نه اثری از اعتماد به نفس با من بنشین و تردید کن و تعمق کن قدم پشت قدم تو را تا دورترین تردید همراه خواهم بود + نوشته شده در  یکشنبه بیست و ششم آذر ۱۳۹۶ساعت   توسط aMir  |  Nought...ادامه مطلب
ما را در سایت Nought دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : line-1a بازدید : 156 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 12:33

                                                          بسم الله الرحمن الرحیم انسانی بودم سرگردان و حیران در زمین به تشبیه آیه ی قرآنكَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَاهمانند کسی که بر اثر وسوسه‌های شیطان، در روی زمین راه را گم کرده، و سرگردان مانده است؛ در حالی که یارانی هم دارد که او را به هدایت دعوت می‌کنند (و می‌گویند:) به سوی ما بیا!»(انعام 71)اینجا، روزی سخن از فقر گفتم و داد و بیداد کردم در محضر خداامروز سخن از نعمت می گویم و معذرت می خواهم از خدا چرا که شکرگزاری این است که وقتی نعمتی رسید، اولا متوجه آن باشیم، سپس آنرا قدر بدانیم و سپس آنرا توزیع کنیم تا انسان هایی که مانند ما در فقر هستند بهرمند گردند. Nought...ادامه مطلب
ما را در سایت Nought دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : line-1a بازدید : 172 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 9:35